مرا از چه می ترسانی؟
|
چو سیل از سر گذشت آن را چه میترسانی از باران. گر آن ساقی که … مى دانستم که کار به اینجا مى کشد و شما مثنوى هفتاد و دو من را رها کرده و این گوشه اش را مى چسبى… |
|
ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﭼــﻪ ﻣﯿﺘﺮﺳﺎﻧﯽ ؟! ﺍﺯ ﻧﺒـــــﻮﺩﺕ ؟ﺍﺯ ﺗﻨـــــﻬﺎﯾﯽ ؟ ﺍﺯ ﮔـــــﻢ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺩﻣﮏ ﻫﺎ ؟ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺎﻧــﯽ ﮐﻪ ﺍﮔـﺮ ﻧﺒـﺎﺷـﯽ ﮔـﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨـﻢ ﻭ ﻣﯿﻤﯿــﺮﻡ ؟ !ﺁﺥ ﮐﻪ ﭼﻘــﺪ ﺗﻮ ﺳـﺎﺩﻩ ﺍﯼ …ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧـﯽ ﮐﺴـﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷــﺪ ﺩﯾﮕــﺮ … |
|
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم … در محفل عاشقان خوشا … جدید به وسیلهٔ رایانامه آگاه کن. مرا در مورد نوشتههای تازه به وسیلهٔ رایانامه آگاه کن. |
|
ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﭼــﻪ ﻣﯿﺘﺮﺳﺎﻧﯽ ؟ !ﺍﺯ ﻧﺒـــــﻮﺩﺕ ؟ﺍﺯ ﺗﻨـــــﻬﺎﯾﯽ ؟ ﺍﺯ ﮔـــــﻢ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺩﻣﮏ ﻫﺎ ؟ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺎﻧــﯽ ﮐﻪ ﺍﮔـﺮ ﻧﺒـﺎﺷـﯽ ﮔـﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨـﻢ ﻭ ﻣﯿﻤﯿــﺮﻡ ؟ ! ﺁﺥ ﮐﻪ ﭼﻘــﺪ ﺗﻮ ﺳـﺎﺩﻩ ﺍﯼ … ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧـﯽ ﮐﺴـﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ … |
|
مرا از چه میترسانی ؟! , از نبودنت , از گم شدن میان آدمک ها ؟! مرا میترسانی که اگر نباشی گریه میکنم و میمیرم ؟! آخ که چقدر تو ساده ای , نمیدانی کسی که … |
|
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم در محفل عاشقان خوشا رقصیدن دامن زبساط … |
|
ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﭼــﻪ ﻣﯿﺘﺮﺳﺎﻧﯽ ؟ ! ﺍﺯ ﻧﺒـــــﻮﺩﺕ ؟ ﺍﺯ ﺗﻨـــــﻬﺎﯾﯽ ؟ ﺍﺯ ﮔـــــﻢ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺩﻣﮏ ﻫﺎ ؟ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺎﻧــﯽ ﮐﻪ ﺍﮔـﺮ ﻧﺒـﺎﺷـﯽ ﮔـﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨـﻢ ﻭ ﻣﯿﻤﯿــﺮﻡ ؟ ! ﺁﺥ ﮐﻪ. |
|
من از خودم هم بریده ام… تو مرا از رفتنت می ترسانی؟! من اگر از رفتنت میترسیدم، هرگز نمیگفتم “دوست دارم” … |
|
مرا ازچه مي ترسانی؟! از نبودنت؟ از بیخیالی ات؟ از رفیق نیمه راه بودنت؟ از بی وفائیت؟ ازچه؟! هرچه بی محلی کردی،تنها یک لبخند تلخ گوشه لبم جای … |
|
شاعر شهپر میثاق فر. ای دل مترسکی ام! دیدی چه بر سر نازکای دل ام آوردی؟ باهمین یک دست کت و شلوار ژنده ژنده و وجود صلیبی ات! بی حوصله ام! یا تو مرا می ترسانی |
|
چو سیل از سر گذشت آن را چه می ترسانی از باران … ساقی که مستان را شراب داده، میدیدند، همچون من (که از فرط شراب خواری بیهوش شدهام و اهل میخانه مرا بر سر دست گرفتهاند) … |
|
چشمان شما که الان مرا می بیند دیگر مرا نخواهد دید. … مرا می ترسانی، برایم بهتر می بود گلویم را میفشردند و خفه ام می کردند تا اینکه به چنین زندگی نکبت باری ادامه بدهم … |
|
مرا از چه می ترسانی!؟ که سال هاست تنهایم ! و به تنهایی،مانوس ،تا ابد … می خواهی بروی؟ ملالی نیست… مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهار روشن از امواج نور. |
|
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی. مارا ز سر بریده می ترسانــــی؟ ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم. در محفل عاشقان نمی رقصیدیم. بر مزارش هنگام تدفین عارف قزوینی … |
|
Heydari (@heydarii6273) on Instagram: “سیصد #گل_سرخ ، یک گل #نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر ز … |
|
بخوان هموطن بخوان به نام آزادی. به یاران رسان ، به آن عاشقان ، پیام آزادی. وطن لاله گون ، درفشی زخون ، به بام آزادی. خجسته بود ، به هر مرز و بوم ، قیام آزادی. مرا تا به تن گوهر … |
|
عقل احمق مرا از گریه های گاه به گاه شبانه می ترسانی هه ، اشتباه گرفته ای مرا از آتش مذاب و پُتک می ترسانی ؟ هه ، اشتباه گرفته ای من هر صبح زندگی را با میکس تلخ … |
|
زوزه کن ای باد مرا از چه می ترسانی شمع خاموش را هراسی از طوفان نیست ❤ یاحسین. |
|
مـرا از چه می ترسانی ؟! از عشـق ؟! از دوست داشتنت یا دوست داشته شدنم ؟! کجـــای کاری ! که دیگر ” تــو” همــه ی “مـن” هستـی ! خـودت را از خـودت می ترسـانی. |
|
مـرا از چه می ترسانی ؟! از عشـق ؟! از دوست داشتنت یا دوست داشته شدنم ؟! کجـــای کاری ! که دیگر ” تــو” همــه ی “مـن” هستـی ! خـودت را از خـودت می ترسـانی. |
|
کسی شبیه مرا دوست خواهی داشت… #مریم_قهرمانلو · @dejavoeiha. 371 views 12:41 … August 1, 2016. دژاوو☺ . مرا از رفتن ات می ترسانی! مگر بوده ای ؟ #مریم_قهرمانلو |
|
مرا از حیله ى رندان نترسانید مرا از مکر نامردان نترسانید من از آغاز عمرم در قفس بودم مرا ازحبس و از زندان نترسانید تمام پیکرم از درد مى لرزد مرا از درد یک. |
برچسبها:کتاب مقدس: Old And New Testament, گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۲۳