فن فیک وقتی تو انجا بودی پارت دوم
|
پارت دوم فن فیک ( رویای احمقانه ) , وقتی وارد هال شدم نزدیک بود سکته بزنم این لشکر اینجا زندگی میکنن ؟ |
|
* پارت دوم فیک به جون تو *,فیک هآے مآکآنے نآیس. ?فنـ فیکشنـ ? ماکان بند … – داداشم و مامان بابام ، وقتی 9 سالم بود ، تو تصادف |
|
سنپای : یو مینا سان ساته بریم پارت امروز رو بخونیم اسونا : یو مینا من آمدم خوب خوب این قسمت را من یعنی آسونای شما مینویسماز زبان نویسنده یعنی بنده : یوکی زود از آنجا رفت و مشغول کار خودش شد چون ممکن بود از بدشانسیش لزانا … |
|
نویسنده : یو مینا سان خوب این چپتر هم باز آسونا چان میتویسهآسونا : بازم من آمدم خوش آمدم صفا آوردم با اجازه ی دوتا سنپای عزیز شروع میکنم ️ از زبان یوکی :نگاش کردم همون محافظ مزاحم راج بود دستو پا زدم تا ولم کنه اما نه و… |
|
27/10/2017 · سریال جذاب وقتی تو خواب بودی با زیرنویس چسبیده و کیفیت بالا توضیحات تو قسمت اول |
|
فن فیک ریچل گریس پارت اول شما : ریچل گریس پدر:توماس گریس مادر: کیتی هالیس از وقتی یادم میاد تو یتیم خونه بودم تو این 11 سال هم فقط ی ملاقاتی داشتم داستان برمیگرده به وقتی که 9 ساله بودم |
|
فیک متهم ب عشق پارت ۶۱:) تو کپ:) پارت ۶۱من کسی رو دوست داشتم؟اینو خودمم نمیدونستم_نمیدونمنگام کرد+چطور نمیدونی؟_نمیدونم که کسی رو دوست دارم یا نه…..دوباره روشو برگردوند و به جلو خیره شد+تا حاال دلت میخواست که اطرافیانت … |
|
این هم از پارت یک برای بعدی دو تا کامنت کی مثه منه دلش برات پر بکشه جلو چشات بچه بشم نیادش اصلا به چشت کی مثه تو ته بی معرفت میشه که از رو همه چی رد میشه که دوستیمون این شکلی بشه شدم بال و پرتو من … |
|
Read پارت یازدهم: ممنونم شاهزاده سه هون from the story شاهزادگان خورشید by atashm (atash-exol) with 358 reads. چانبک, رمانتیک, سهون. سه هون و لوهان اوضاع متفا… |
|
برچسب ها: فن فیکشن, رمان ملکه تایتان, تو, the Queen of taitan, پارت34 [ جمعه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۹ ] [ 10:15 ] [ Queentitan ] [ ] Love♫ |
|
(رمانـ ققـنـوسـ ایرلنـدیـ ) . . پارت ۱۴ فصل دو . . کاشکی برگردی! کاشکی پیشم باشی ! کاشکی کنارم باشی ! کاشکی…زنده بودی! . . . به هیچ کس اهمیت ندادم !! هنوز ته قلبم ناراحت بودم !! اما به روی خودم نمیاوردم !! چپ چپ نگاه کردن ها و پچ پچ … |
|
تو فقط باهاش بخواب و خودتو از این نفرین نجات بده با بقیش هم کاری نداشته باش ،مگه خودت نگفتی فقط میخوای با اون بـ*ک*ا*ر*ت*ت رو از دست بدی ،چون فکر میکنی باید اولینت بهترین باشه؟ |
|
از مادر نه .کوک: چرا باهاش اینکارو کردی ؟سوجون(برادر ات):چرا چون دوسش داشتم اما اون حتی به من توجه نمیکرد منم میخواستم مال خودم باش اینکارو باهاش کردم .کوک:توکه میدونستی پدرش چقدر اذیتش میکرد دیگه چرا تو باهاش این کارو … |
|
فن فیکشن های حرفه ای ویکوک – کوکمین – یونمین – نامجین و بقیه کاپل های بی تی اس، به علاوه ی فن آرت … هشدار: این پارت دارای محتوای +18 می باشد. … “تا وقتی که تو رو دیدم…” دست های جونگکوک رو به نرمی توی … |
|
+تو شاهد قتلش بودی؟ _اره +تو بعد از قتلش از اون خونه فرار کردی؟ … تهیونگ چشماشو بست باعث شد برای بار دوم گونههاش خیس شن: … _وقتی هونگ مرد، اینو به جانگکوک نگفتیم..فقط گفتیم که اون رفته و یجای … |
|
فن فیکشن خاطرات خون آشام … ـ مگه میشه با تو خوب نخوابم ؟ وقتی تمام شب کنارمی مثل اینکه تو بهشت باشم . … فکر کنم خیلی خوش شانس بودی که دورگه های کلاوس از شهر رفتن . |
|
05/10/2018 · داستان شامل بیست و دو فصل و 140 صفحه است.امیدوارم خوشتون بیاد. از فصل اول کتاب: “صبح یکی از اولین روزهای پاییزی بود و هوا هنوز ملایم بود.خانه ی جدید کالدورن بوت ها، کلبه ای در نزدیکی حومه لندن بود … |