بشکن پیله ات را و رها شو …
|
بشکن پیله ات را و رها شو … باری دیگر خستگی روح و جسم درونم را متلاشی میسازد. روز خوبی بود به شکر نعمت خانواده خوبم، امروز روز تفریح و گشتن بود و صدای جریان آب روحم را تازه می کرد. |
|
بشکن و چامک بزن شب را بسوزان با خودت مو رها کن ، باد شو ، من را بچرخان با خودت خاک قلبت را شبی طرحی ز شب بوها بزن کاخ و کوخ ِ ظلم را امشب بلرزان با خودت. رودها را هی بغل کن ، در طلسـمِ سینه ات در سکوت ِ لنــج ها و گوش ماهی ها ، برقص |
|
سر مست و عاشقانه در خود نظر کن. بشکن در قفس را از تن رها شو. درمان درد دردمندان را دوا شو. از خود دمی بیرون آ. محو خدا شو. خورشیدی در جان تو پنهان است. دریا از یاد تو پریشان است. عاشق شو زیرا عاشق انسان است |
|
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو. حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو. و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو. هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن. وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو. رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها. وآنگه شراب عشق را پیمانه شو … |
|
نو شو. آبشار لونک. شب را به فردا میکشانی. پا به پای جادههای رها شده در دل شالیزارها که بشوی بوی نشا تو را در برمیگیرد. نمنم و مرطوب. جاده را به کوهستان که بکشی در دل جنگل گم میشوی. |
|
هر دمی آن خاربن افزون شدی. پای خلق از زخم آن پر خون شدی. جامههای خلق بدریدی ز خار. پای درویشان بخستی زار زار. چون بجد حاکم بدو گفت این بکن. گفت آری بر کنم روزیش من. مدتی فردا و فردا وعده داد. شد درخت خار او محکم نهاد. گفت روزی حاکمش ای وعده کژ. |
|
سر مست و عاشقانه در خود نظر کن بشکن در قفس را از تن رها شو. درمان درد دردمندان را دوا شو از خود دمی برون آ، محو خدا شو. خورشیدی، در جان تو پنهان است دریا از یاد تو پریشان است. عاشق شو ،زیرا عاشق … |
|
با کوله باری از نور شب گذر کن. سر مست و عاشقانه در خود نظر کن. بشکن در قفس را از تن رها شو. درمان درد دردمندان را دوا شو. از خود برون آ محو خدا شو. خورشیدی در جان تو پنهان است. دریا از یاد تو پریشان است. عاشق شو زیرا عاشق انسان است. دنیا در چشم عاشق نفسی ست. |
|
پیله ات را بگشا ….تو به اندازه پروانه شدن زیبایی. جونم براتون بگه …. بعد کلی رایزنی های مختلف قرار بر این شد که من تا دیر نشده و هواپیما بهم اجازه پرواز میده برم اونجا. اما فقط براتون بگم که جوری گریه میکردم و گریه میکردن که انگار مردم و … |
|
رها شو… رها شو از هر چه که تورا محدود میکند از هرچه که بال های پروازت را در دستانش می فشرد از هر چه که آزادی ات را زیر پاهایش نابود میکند رها شو… آزادی آنقدرهایم دشوار نیست |
|
غصه را از شانه های خسته، پارو می کند. عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت. هر که می آید حرم، این عطر را بو می کند. خادمی می گفت که آقا به وقت بدرقه. دست زائر را پر از گل های شب بو می کند. متن شعر ضامن آهو |
|
راستش میگویند طبیعی است که نه با من و نه با هیچکس دیگر حرف نمیزنی؛ اما به خاطر من یک بار این سکوت را بشکن و بعد از تمام شدن حرفهایم، بگو خوب به یاد داری! تمام اینهایی که خواهم گفت را! |
|
30/08/2017 · و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیشبینی نمیکرد. و خاصیت عشق این است ⇐ شعر تنهایی ⇒ ماهیگیر دلش سوخت. این بار دیگر ماهی بود که از تنهایی. قلاب را رها نمیکرد ~*~*~ تنهایی گاهی وقتها. تقدیر ما … |
|
بشکن قفس، بِشکن سکوت و مُردگی را سازی بزن، از بختِ خوش آواز کن تو با نگفتن ها به گفتن باختی حرفی بزن، تو آشِکار این را ز کن بشکن تو رِخوَت را ، به سستی تن مبازی فریاد کن، دیوانگی آغاز کن |
|
عقل را سرگشته و رسوا کند. میشوی فارغ ز هر بود و نبود. نیستی در بند اظهار وجود. زنده دلها ميشوند از عشق، مست. مرده دل كي عشق را آرد به دست. عشق را با نيستي سودا بود. تا تو هستي، عشق كي پيدا بود … |
|
بهار شو، بهار شو/ دلت زغم رها بکن/ بیا به جشن غنچه ها/ خداخداخدا بکن/ کویر خشک خانه را/ دوباره غرق خنده کن/ بیا دوباره خانه را/ پر از گل و پرنده کن/ نسیم شو، نسیم شو/ برو میان دره ها/ برقص توی دره ها … |
|
شعر نخست : قربانی از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف ! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل … |
|
نامگذاری شبها و روزهای دهه نخست ماه محرم الحرام به نام شهدای حماسه کربلا و اشعار شاعران و مادحان اهل بیت (ع) بر این اساس، از دیرباز در شعر شاعران آئینی نمود داشته و دارد. |
|
07/03/2020 · 26.6k Likes, 2,993 Comments – Moti Heidari _ مطهره حیدری (@motiheidari) on Instagram: “.. بیا حواس خودمان را پرت کنیم… مثلا به پرندههای آزادی که در آسمانی آبیتر از همیشه پرواز…” |
|
مستقل بودن به معنای وضع قوانین خاص خود است. اگر قوانینات تو را به هیجان نمیآورد، در مورد آنها تجدید نظر کن. 20. به جوامع ملحق شو. جوامع و کامیونیتیهای بازیهای مستقل در حال گسترش هستند. |
|
مرداد. ۲۶ نامه به رها. رهای عزیزم. ارزشهای زیادی است که انسانها در کلام، مقدس میشمارند، اما در عمل، جرات اتکا به آنها را ندارند. ایمان یکی از آنهاست. عصیان یکی دیگر. صداقت و شهامت هم ازین … |
|
اشتباه را تجربه کن ولی تجربه را بیاموز و نازنینم تو خوب می دانی آموخته تکرار نمی شود. داشته ات را شاد باش ولی قانع نه ؛ غرورت را بشکن اما وجودت را نه . |
|
کتاب : شاخ غول وسواس را بشکن. ۱ اردیبهشت , ۱۳۹۹ /. ۱۱۰ دیدگاه /. در کتاب داداش رضا /. توسط داداش رضا. سلام دوستان گلم. خوبید ؟. داداش رضا هستم. راستشو بخوای چند سال پیش یه کتاب خیلی کوچولو درمورد … |
|
تو اتفاق شو و مثل رود جاری شو. که متهم نشود شاعری به نادانی. نخند! دل خوشی ام مضحک است. می دانم. تو سالهاست که شعر وداع می خوانی. و من نشسته ام اقرار می کنم یک عمر. مرا به بند کشید آن دو چشم شیطانی |
برچسبها:گنجینه ی بهترین شعرها