آن که ما را غمش از جای ببرده است، کجاست؟
آنک بیباده کند جان مرا مست کجاست, و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست. و آنک سوگند … و آنک جانها به سحر نعره زنانند از او, و آنک ما را غمش از جای ببردهست کجاست. جان جانست وگر جای ندارد چه عجب, این که جا میطلبد در تن ما هست کجاست … پرده روشن دل بست و خیالات نمود, و آنک در پرده چنین پرده دل بست کجاست.
پرده ی روشن دل بست و خيالات نمود پرده ی … وآنکه ما را غمش از جاي ببردست کجاست. Vanke Ma Ra … اين که جا مي طلبد در تن ما هست کجاست. In Ke Ja …
پرده ی روشن دل بستو خیالات نمود پرده ی روشن دل بستو خیالات نمود آنکه بی باده کند جانه مرا مست کجاست … وانکه مارا غمش از جایی ببردست کجاست. شعر آهنگ جدید روزبه نعمت الهی سوگند. جانه جان است مگر جایی ندارد چه عجب جان جان است …
آن که بیباده کند جان مرا مست کجاست و آنک بیرون کند … و آنک ما را غمش از جای ببردهست کجاست جان جانست … کجاست پرده روشن دل بست و خیالات نمود
آنكه بي باده كند جان مرا مست، كجاست آنكه بيرون كند از جان و دلم دست، كجاست آنكه جان ها به سحر نعره زنانند از او آنكه ما را غمش از جاي ببرده ست كجاست آنكه … كه تو نيز از آن هوايي به صف اندر آي تنها كه سفنديار وقتي در خيبر است بركن كه …
آنكه سوگند خورم، جز به سر او نخورم آنكه سوگند من و توبه ام اشكست، كجاست؟ آنكه جان ها به سحر نعره زنانند از او وانكه ما را غمش از جای ببرده است، كجاست؟
آنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم. آنکه سوگند من و توبه ام اشکست کجاست. آنکه جانها به سحر نعره زنانند از او. آنکه ما را غمش از جای ببرده است کجاست. جان جانست اگر …
آنکه بی باده کند جانه مرا مست کجاست وانکه بیرون … وانکه مرا غمش از جایی ببرده ست کجاست جانه جان است مگر جایی ندارد چه عجب اینکه جا می طلبد در تن ما هست کجاست …
نمایش صفحه 1 از 10 صفحه … و آنک ما را غمش از جای ببردهست کجاست جان جانست وگر جای … پرده روشن دل بست و خیالات نمود و آ . … خیلی وقت است که دل تنگ نگاهت شده ام
و آنك ما را غمش از جای ببردهست كجاست. جان جانست وگر جای ندارد چه عجب. این كه جا میطلبد در تن ما هست كجاست. غمزه چشم … و آنك در پرده چنین پرده دل بست كجاست.
آفتاب جمال مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز اکنون چندین صد ماه است که در آسمان ذوق ومعرفت و …. یکی از همان اولیای پنهان در پرده عزت است که به اشتیاق دیدار آنها سر به کوه و بیابان نهاده ای. …. شمس بر وی درآمد و گفت: مولانا، منظور از علم چیست؟ ….. این مرد عامی و ساده دل چندان در دل مولانا جای گرفت که او را بر مسند ارشاد مریدان نشاند و دختر او …
که گور پرده جمعیت جنان باشد … و آنک ما را غمش از جای ببردهست کجاست …. عالم پر از نعمت است که می توانیم از این نعمتها برخوردار شویم اما خودمان …
ما بهتنهایی معنای زندگی را درنمییابیم، بلکه در کنار دیگری است که آن را مییابیم. … مثلاً از تو میپرسند کارَت چیست؟ … زندگی آمیزهٔ غمها و شادیها، لذتها و دردهاست، ولی بیدردی، بدترین دردهاست. … هرگز نباید به جای دیگری فکر کرد. …. لذّتی از این بالاتر که انسان فکر کند در آن مدّتی که زنده بود و در روی زمین به سر بُرده است، یک عنصرِ …
Mehdi said: كبوتر و آسمانبگذار سر به سينه من تا كه بشنويآهنگ اشتياق دلي دردمند راشايد كه پيش ازين نپسندي به كار عشقآزار اين … اندوه چيست عشق كدامست غم كجاست …. چه جای گریه که کشتار بی دریغ حریف …. تا بگريم در غمش ديوانه وار …. همان جا ها که پشت پرده شب دختر خورشید فردا را می آرایند … همین فردا که ما را روز دیدار است
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی. ز تو دارم این غم … ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است. گر مرد رهی غم مخور از …. به دورِ ما که همه خونِ دل به ساغرهاست. ز چشم ساقیِ غمگین که بوسه خواهد چید؟ چه جای من ؟ که درین …. در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست.
… شمع طرب ز بخت ما آتش خانهسوز شد … که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی … خنک آن سوخته کش سود غمی بر سراز اوست … نرود نقش تو از پرده ی پندار امشب ….. نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که نیاری.
… است فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است تا آب ما که منبعش الله اکبر است ما ….. ما دل به عشوه که دهيم اختيار چيست راز درون پرده چه داند فلک خموش ای مدعی نزاع تو با ….. که در صومعه بازم بينی کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد زير شمشير غمش رقص …
تا آنجا که ما میتوانیم ببینیم هیچ عارفی بیش از او چنین ادعایی نکرده بود. … البته مسلم است که او آثار کهن انوری، خاقانی و دیگران را، همان گونه که میتوان از اشاراتش …. د/71 حتی در غزلی، با آن که نام شمس دوبار در وسط برده شده مولانا نام خود، «جلال الدین»، را هم ….. د/470، بیت آخر خاموش شدن بدان سبب که راز عشق را فاش نتوان گفت یا جای …
تا لبش جام است و ما مستیم باید شعر گفت نیست درمان، غیر چهچه ….. خواهری که، برادرش، جایی …. لرزان شده، زانوی من، می لرزم از بار غمش در زیر بار ….. از خوشیها، که غم از سینه برون برده، پر است و دل از عطر …… بی تو اینجا چاره ی من چیست غیر از انتحار؟
همه ما برخی مواقع اشعاری را می بینیم و به یاد می سپاریم که یادآور احساس و یا حال … خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید . … دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب. …… من این است که ” ترک شیرازی ” بیت آخر شهریار منظور خود حافظ است ، نظر شما چیست ؟ ….. خار غمش در دل بنشاندم ، در ره او من جان بفشاندم
تجليات عاطفي شعر هر شاعري، سايهاي از من اوست، که خود نموداري است از سعه وجودي … ميرود و ميرسد نونو، اين از کجاست؟ … و در وراي هستي و نيستي صورتها، از نظر مولانا، غيب مطلق جاي دارد که گاه از آن به … جمله اجزاي خاک هست چو ما عشقناک … غمي آيد گلوي او بگير» يا: «گردن بزن خزان را چون نوبهار گشتي»، آدمي در آنها حس …
از رنجی که میبرم. … گمان نمیکنم نباید رنجی باشد؛ گمان نمیکنم وجود رنج نشانهی اشکال است، گمان نمیکنم نباید در … آن که ما را غمش از جای ببرده است، کجاست؟
گفت ما را هفت وادي در ره است چون گذشتي هفت وادي درگه است. هفت دريا يك شمر … بي تو در روي زمين تنگ شده بر من جاي تو كه در زير زمين ساخته اي جاچوني. هفت اورنگ … چیست آن ابسال در صحبت قریب وآن سلامان ماندن از وی با شکیب. 3. … خیز که شد پرده کش و پرده ساز مطرب عشاق به راه حجـــاز …… می نوشم از غمی که برایم دِسر شده می خوانم …
فيه ما فيه. متن زير از پيشگفتار کتاب گزيده فيه ما فيه انتخاب شده است. … آفتاب جمال مولانا جلال الدين محمد بلخي نيز اكنون چندين هزار ماه است كه در آسمان ذوق و …. همان اولياي پنهان در پرده عزت است كه به اشتياق ديدار آنها سر به كوه و بيابان نهادهاي. …. مولانا گفت: اين چه جاي سؤال است؟ … شمس بر وي درآمد و گفت: مولانا، منظور از علم چيست؟
رحیل فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت دیدیم کزین جمع پرکنده کسی رفت شادی مکن از … فروخلید در دلم غمی که نیست مرهمش …. یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست … دریاب بال خسته ی جویندگان که ما ….. رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا است سخن شناس نه ئ جان من خطا این جاست. Wednesday, April 1, 2015. آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟ آنکه بی … وآنکه ما را غمش از جای ببردست کجاست؟ … وآنکه در پرده چنين پردۀ دل بست کجاست؟